غوری (امیر...). وی به نیابت ملک غیاث الدین پیرعلی بر قلعۀ ترشیز (کاشمر) حکومت میکرد. و امیر تیمور گورکانی که در سال 784 هجری قمری بقصد تسخیر خراسان رفته بود وقتی به قلعۀ ترشیز رسید این قلعه را از امیر علی سدیدی غوری بصلح گرفت و بهادران ساکن آن را مورد لطف قرار داد. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 433)
غوری (امیر...). وی به نیابت ملک غیاث الدین پیرعلی بر قلعۀ ترشیز (کاشمر) حکومت میکرد. و امیر تیمور گورکانی که در سال 784 هجری قمری بقصد تسخیر خراسان رفته بود وقتی به قلعۀ ترشیز رسید این قلعه را از امیر علی سدیدی غوری بصلح گرفت و بهادران ساکن آن را مورد لطف قرار داد. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 433)
ابن محمد بن علی صلیحی. مکنی به ابوالحسن (ویا ابوکامل). وی مؤسس سلسلۀ سبعیۀ بنی صلیح در یمن بود. پدر او محمد در یمن به امر قضا اشتغال داشت و عامر بن عبدالله رواحی داعی با او دوستی می ورزید و این دوستی سبب ایجاد علاقه ای بین عامر و علی که در آن موقع کودکی بیش نبود گردید. و چون عامر درگذشت کلیه کتب و رسائل و اسرار خویش را به علی بن محمد سپرد. و علی به واسطۀ هوش و ذکاوتی که داشت در اندک مدتی کتب بسیار آموخت و مشهور خاص و عام گردید چنانکه همه یقین داشتند که روزی سراسر یمن به تصرف او در خواهد آمد. علی مخفیانه برای المستنصر خلیفۀ فاطمی مصر دعوت میکرد ولی چون از ’نجاح’ امیر تهامه بیم داشت با او از در دوستی درآمد و وی را بوسیلۀ کنیزکی که به او اهدا کرد مسموم ساخت. در سال 453 هجری قمری دعوت خویش را با اجازۀ المستنصر آشکار ساخت و در ظرف دو سال یعنی تا اوایل سال 455 هجری قمری سراسر یمن را به تصرف در آورد و در صنعاء مستقر گردید و تمام امیرانی را که قلمرو آنها را تصرف کرده بود به گرد خویش جمع کرد. در سال 473 هجری قمری وی به قصد حج راه کعبه را پیش گرفت، ولی در راه گرفتار سعید أحول پسر ’نجاح’ گردید و بدست او به قتل رسید. صلیحی اشعاری نیکو نیز میسرود. (از وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 404)
ابن محمد بن علی صلیحی. مکنی به ابوالحسن (ویا ابوکامل). وی مؤسس سلسلۀ سبعیۀ بنی صلیح در یمن بود. پدر او محمد در یمن به امر قضا اشتغال داشت و عامر بن عبدالله رواحی داعی با او دوستی می ورزید و این دوستی سبب ایجاد علاقه ای بین عامر و علی که در آن موقع کودکی بیش نبود گردید. و چون عامر درگذشت کلیه کتب و رسائل و اسرار خویش را به علی بن محمد سپرد. و علی به واسطۀ هوش و ذکاوتی که داشت در اندک مدتی کتب بسیار آموخت و مشهور خاص و عام گردید چنانکه همه یقین داشتند که روزی سراسر یمن به تصرف او در خواهد آمد. علی مخفیانه برای المستنصر خلیفۀ فاطمی مصر دعوت میکرد ولی چون از ’نجاح’ امیر تهامه بیم داشت با او از در دوستی درآمد و وی را بوسیلۀ کنیزکی که به او اهدا کرد مسموم ساخت. در سال 453 هجری قمری دعوت خویش را با اجازۀ المستنصر آشکار ساخت و در ظرف دو سال یعنی تا اوایل سال 455 هجری قمری سراسر یمن را به تصرف در آورد و در صنعاء مستقر گردید و تمام امیرانی را که قلمرو آنها را تصرف کرده بود به گرد خویش جمع کرد. در سال 473 هجری قمری وی به قصد حج راه کعبه را پیش گرفت، ولی در راه گرفتار سعید أحول پسر ’نجاح’ گردید و بدست او به قتل رسید. صلیحی اشعاری نیکو نیز میسرود. (از وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 404)
علی بن الحسین. وی کوفی الاصل است و از پدر خود روایت کند، از او احمد بن فضل بن خزیمه مکنی به ابوعلی و محمد بن عبدالله شافعی مکنی به ابوبکر حدیث دارد وی به سال 286 هجری قمری درگذشت. (الانساب سمعانی ص 350 ورق الف)
علی بن الحسین. وی کوفی الاصل است و از پدر خود روایت کند، از او احمد بن فضل بن خزیمه مکنی به ابوعلی و محمد بن عبدالله شافعی مکنی به ابوبکر حدیث دارد وی به سال 286 هجری قمری درگذشت. (الانساب سمعانی ص 350 ورق الف)
ابن احمد بن علی بن محمد بن جعفر بن عبدالله بن حسین بن علی بن ابی طالب. مکنی به ابوالحسن و مشهور به شریف. از علمای امامیه بود و در سال 298 هجری قمری وارد بغداد شد. او راست: 1- الرجال. 2- کتاب بین المسجدین. 3- المدینه. 4-المسجد. 5- النسب. (از معجم المؤلفین از الفهرست طوسی ص 97 و معجم الادباء ج 12 ص 222 و ایضاح المکنون ج 2 ص 281 و تنقیح المقال ج 2 ص 266 و هدیه العارفین ج 1 ص 674). و رجوع به مصنفی علم الرجال ص 270 شود
ابن احمد بن علی بن محمد بن جعفر بن عبدالله بن حسین بن علی بن ابی طالب. مکنی به ابوالحسن و مشهور به شریف. از علمای امامیه بود و در سال 298 هجری قمری وارد بغداد شد. او راست: 1- الرجال. 2- کتاب بین المسجدین. 3- المدینه. 4-المسجد. 5- النسب. (از معجم المؤلفین از الفهرست طوسی ص 97 و معجم الادباء ج 12 ص 222 و ایضاح المکنون ج 2 ص 281 و تنقیح المقال ج 2 ص 266 و هدیه العارفین ج 1 ص 674). و رجوع به مصنفی علم الرجال ص 270 شود
ابن محمد بدیهی، مکنّی به ابوالحسن. شاعر بغدادی، اصل او از شهرزور بود. و وی با صاحب بن عباد ارتباط داشت و او را در بدیهه گویی دستی توانابود لذا بدان منسوب گشت و این بیت مشهور از اوست: اء تمنی علی الزمان محالا أن تری مقلتای طلعه حر. وی در حدود سال 380 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی بنقل از یتیمهالدهر ج 3 ص 163. اللباب ج 1 ص 104)
ابن محمد بدیهی، مکنّی به ابوالحسن. شاعر بغدادی، اصل او از شهرزور بود. و وی با صاحب بن عباد ارتباط داشت و او را در بدیهه گویی دستی توانابود لذا بدان منسوب گشت و این بیت مشهور از اوست: اء تمنی علی الزمان محالا أن تری مقلتای طلعه حر. وی در حدود سال 380 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی بنقل از یتیمهالدهر ج 3 ص 163. اللباب ج 1 ص 104)
ابن احمد بن موسی بن محمد دیری جوبری دمشقی شافعی، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن. ادیب و شاعر بود و درسال 857 هجری قمری در قریۀ شوبک از بلاد نابلس متولد شد و در 937 هجری قمری درگذشت. (از معجم المؤلفین بنقل از شذرات الذهب ج 2 ص 222. الکواکب السائره ج 2 ص 200)
ابن احمد بن موسی بن محمد دیری جوبری دمشقی شافعی، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن. ادیب و شاعر بود و درسال 857 هجری قمری در قریۀ شوبک از بلاد نابلس متولد شد و در 937 هجری قمری درگذشت. (از معجم المؤلفین بنقل از شذرات الذهب ج 2 ص 222. الکواکب السائره ج 2 ص 200)